سلام...
در واقع زندگی همینجوریه
یه روز میریم
یه روز بر میگردیم
یه روز دیگه دوباره میریم
ولی این بار دیگه میمیریم...
مدتهاست تو وبلاگم چیزی نندوشتم و
خیلی وقته که تقریبا رهاش کردم ولی امروز
به این نتیجه رسیدم که حتی تاثیر بهترین
شبکه های مجازی به اندازه یه وبلاگ تمیز
و توپ نیست...
وقتی اینستاگرام صفحه شخصی من رو
با بیست هزار فالور میبنده...
وقتی آزادی بیان خلاصه در گفتن هر حرف
نا هنجار و ناحقی و نگفتن حرفهای درست و
به حق میشه...
این بهترین گزینست که همه تخم مرغ هاتو
تو یه سبد نزاری برای همین دوباره تصمیم
گرفتم کار وبلاگ نویسی رو اینبار حرفه ای
تر از قبل ادامه بدم...
به امید این که این فعالیت ها بتونه گوشه ای از
باز غصه های امام عصر (عج) را کم کنه...
یا مهدی ادرکنی.
عادل چراغیان 25 دیماه 98 ساعت سه و بیست دقیقه بامداد.
|