سلام آقا
میدانم که جوابم را میدهی اما من با این( استقرای ناقص)
نمیتوانم جوابت را بشنوم وگاهی( بر خلاف مقتضی حال) (مقتضی ظاهر)را ترجیح
داداه واز
شما (غض نظر) میکنم .
همین( تسامحات)(مقدمه )هایی هستند که باعث (عدول به اضعف دلیلین )یعنی فردا توبه میکنم میشود .
ما مانند (حرف اشمام شده ای)یکسرمان(در کوفیون بی وفا)وسر دیگرمان (در جمهوراست )
ومیگوییم (خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو)واینجاست که این( قول قیل )که فقط چند تن از آن پیروی میکنند تنها مانده.
حق کجاست؟ وقتی با (مغالطه های)گوناگون کارمان بابعضی که فقط با نام شما آشنایند به (جدل )رسیده.
وقتی در (مضمونقضیه)(صدور حکم هایی اشتباه )و(بر خلاف مقتضی ظاهر )کارمان را سخت میکند،
وقتی (فعل های قلبیمان )(دلالت بر حواشی دارد واز متون دور است) .
وقتی بال سرخمان راعده ای نابه کار با(فصاحت هایی مجازی)(محصور )در آهنگ های مطرب کردند.
و(بلاغتمان) همراه نهج البلاغه ی امیرخاک میخوردوسالی یگبار جزء (مشاهداتمان) قرار نمیگیرد.
کاش یکسر به نهج البلاغه بزنیم تا (مشبهات )روزگار باعث (خیف لبس) نشود.
کاش به جای این همه اسم علماء یاد گرفتن از (تجربیاتشان)گاهی ولایت پذیری را هم جزء(نظریاتمان )
قراردهیم.
کاش میشد علمایمان مانند (نون وقایه )از (مکسور )شدن اعمالمان جلو گیری میکردند.
کاش راه ولی رابه(شعر )در آورده وحفظ کنیم تا کارمان به (مغالطه )های دشمن گره نخورد.
کاش (صغری) ترین فرد جامعه به وسیله (کبری )هایی نابه کار با لطائف الحیل گول نمیخورد .
وفقط شما را (منادای)خود قرار میدادیم وتنها (تابع)شما بودیم .
کاش (تصورمان) رااز شمابه (تصدیق)و(استدلال محکم (بدل )کنیم تا با (مصغر) شدن بعضی ها مان
شما ظاهر شوید وباعث ازبین رفتن (ملابسات)شوید .
وکاش اینقدر غریب نبود نائب شما در میان افرادی (ناقصه) که( اِفراد) خود را به (جمع )همه ترجیح میدهند
|