سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کربلایی دیگر

 
درباره وبلاگ

 

موضوعات

 

آخرین نوشته ها

 

پیوند ها

 

آرشیو مطالب

 

پیوندهای روزانه

 

خبرنامه

 

آمار وبلاگ

 

 

وصیت نامه شهدا

 

لوگو دوستان

 

امکانات جانبی




 
پاهای بی رمق(راه برگشت)...

این جا کجاست ؟

پاهایم رمق ایستادن ندارند...

به راستی که چقدر سنگین است!!!

آه هوا نفسم را می دزدد!!

از درون میسوزم.

از دور سو سوی چراغی پیداست...

همه جا تاریک است

سرم را میچرخانم شاید کسی را ببینم

نه ...

انگار هیچ آدمیزادی نیست...

تشنه ام ...

فریاد میزنم آیا کسی نیست که به من جرعه ای آب بدهد؟

هوا سوز دارد؟

ناگاه دستی به گرمی دستان با محبت مادر

بر روی شانه راستم حس میکنم

اما من که تنها هستم

صدایی به گوشم رسید

((لات حین حین مناص))

هیچ گریزگاهی نیست

با ترس گفتم اما من امید داشتم

و ناگاه همه جا روشن شد

نوری عجیب در دلم به وجود آمد

 وباز ندا آمد :

ان الله یحب الراجّون

خداوند امیدواران را دوست دارد...

((یا ایها الذین آمنو لا تقنطو من رحمه الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا))

(ای کسانی که ایمان آورده اید از رحمت خدا نا امید نشوید

همانا خداوند تمامی گناهان را میبخشد.)

همیشه راهی برای بازگشت هست...

مطلب از :عادل چراغیان







سه شنبه 94 تیر 2 توسط عادل چراغیان (سرباز ولی)